شیخ سرانجام پس از مدتها بیماری - که امیدوارم مایهی تطهیر و کفارهی همهی گناهانش و افزایش حسنات و اعتلای درجات او باشد- دار فانی را وداع گفت. وی علامهای کمنظیر و قاضی قضات، بزرگترین فقیه، واعظ بزرگترین مسجد و اولین رئیس دادگاههای شرعی و امور دینی در قطر بود؛ قطر و کشورهای حاشیهی خلیج فارس و بلکه تمامی امت اسلامی، یکی از عالمان نامور و یکی از قاضیان استوار و فقیهان تسهیلگر و یکی از داعیان بشارتگر خود را از دست داد. وی عالم جلیلالقدر شیخ عبدالله بن زید محمود است که امید است خداوند وی را مورد رحمت خود قرار دهد و در زمرهی بندگان صالحش پذیرا باشد و در ازای دین و امت، او را بهترین پاداشی همانند علمای زحمتکش و امامان راستین عطا فرماید.
او در یکی از روزهای دههی اخیر ماه مبارک رمضان – که ان شاء الله مغفرت و رحمت در آن مورد انتظار است- با رضایتمندی از پروردگارش به ملاقات وی شتافت. در ماهی که خطبهها و تدریسهای طولانی داشت و نماز تراویح را برای مردم در حالی امامت میکرد که هر شب یک جزء قرآن را از حفظ تلاوت میفرمود آنهم در زمانی که حافظان قرآن در کشورهای حاشیهی خلیج فارس کم و بلکه کمیاب بودند.
شهادت میدهم که این مرد، بسیار روزهدار و شبزنده دار بود. کتاب خدا را بسیار تلاوت میکرد و دائم به علم و مطالعه و تدریس و تألیف و قضاوت مشغول بود.
هر وقت در مجلسش به زیارتش میرفتم، او را مشغول تدریس یک کتاب مهم تفسیری، حدیثی یا فقهی مییافتم که یکی از پسرانش یا شاگردانش برایش میخواند و او آن را میشنید و بر آن شرحی بیان میفرمود و اینگونه وقت خود را در بین علم (خواندن و نوشتن)، عبادت، فتوا، قضاوت، امور مساجد، و اموال قُصَّر (قصّر جمع قاصر است، «اموال قصر» به اموال افرادی چون دیوانه، سفیه و کودک گفته میشودکه از تصرف در اموال خود ممنوعاند.)، اوقاف و نیازهای مردم میگذراند و فرصتی برای سرگرمی یا شوخی نداشت، زیرا حقیقت و جدیتی داشت که او را از هر سبکی و بیهودهکاری دور میکرد.
شیخ صبح زود به سرکار در داد گاه میرفت زیرا او میدانست که برکت در سحرخیزی است و شاید از همهی کارمندان در این کار پیشی میگرفت و وقتی سر جایش مینشست به سخنان اصحاب دعوا گوش میدهد و در موارد اختلافی سخت و پیچیده، سریع و قاطع تصمیم میگرفت مگر مواردی که نیاز به بررسی یا مشاوره داشت و گاهی صلح و آشتی میان طرفین را به صلاح میدانست و در انجام آن تلاش میکرد و موفق میشد.
او با پول و منزلت و مقام خود به رفع نیاز نیازمندان و حمایت از امور مسلمانان میشتافت و خطبههای نماز جمعه را در مسجد اعظم - مسجد شیوخ - با موضوعات زنده مرتبط با زندگی مردم ایراد مینمود خطبههای خود را به قدری خوب آماده میکرد که انگار آنها را از حفظ میخواند وی بیاناتش را با آیات قرآن و روایات رسول اکرم (ص) تغذیه مینمود و گاه از حکمت حکیمان و اشعار شاعران نیز بهر میبرد، سخنانش نثری موزون و قافیهی قابل قبولی داشت که مشمئزکننده نبود. خطبههایش در مجلد بزرگی به نام «الحكم الجامعة لشتى العلوم النافعة» منتشر گردیده است.
شیخ ابن محمود را از حدود ٣٦ سال پیش که به قطر آمدم میشناسم دو روز بعد از اینکه مدیریت مؤسسهی دینی را به عهده گرفتم، شیخ بزرگوار علی شحاته - از مصریان قدیمی پیشکسوت که به قطر آمده بود و با مردم و شیوخ آنجا حشر و نشر پیدا کرده بود - به من گفت: «شیخ ابن محمود در مجلس خود کتاب تو « عبادت در اسلام» را میخواند و تو را به خوبی ستود و به اطرافیانش پس از بخشی که از آن کتاب خواند گفت: این شیخ(قرضاوی) عالمی محقق است باید برای ملاقات به خانهاش بروم» به او(شیخ علی شحاته) گفتم: « من باید به ملاقات چنین عالمی بروم وبا او آشنا شوم که پیش از دیدنش، این سخنان را از وی شنیدهام زیرا که علم مایهی پیوند میان دانشمندان است.»
در همان روز، شیخ را در مجلسش زیارت نمودم ایشان به خوبی از من استقبال کرد و در مورد مسائل مهم علمی با من صحبت کردیم در موارد زیادی نزدیکی فکری با هم داشتیم و همین امر وی را وا داشت تا کتاب ارزشمند خودش به نام «آسانگیری اسلام» را من به اهدا نماید. شیخ این کتاب را پیرامون حج نگاشته بود در این کتاب به نظر وی جایز بود که حاجی، جمرات را قبل از زوال آفتاب رمی نماید. این رأی شیخ بر پایهی دلایلی متقن شرعی بود از جمله اینکه: برپائی دین بر اساس آسانگیری است و ادای مناسک حج مخصوصاً بر پایه سهلگیری و رفع سختی است؛ زیرا در تمام مواردی که از زود یا دیر انجام دادن کاری در حج از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شده فرموده است: «افعل ولا حرج»( متفق عليه: بخاري در کتاب علم، شماره: 83، مسلم در کتاب حج، شماره: 1301، هردو از عبدالله بن عمرو.) «انجام بده اشکالی ندارد» دلیل دیگر اینکه، رجم جمرات کاری است که بعد از تحلیل عمومی احرام انجام میشود حتی حنابله به تأخیر انداختن تمام رجم را تا روز آخر جایز دانستهاند، افزون براین، اضطرار ناشی از ازدحام مردم و ترس از هلاکت افراد در زیر پاها، دلیل دیگری بر جواز چنین عملی میباشد. و دلایل دیگری که شیخ بر تایید رأی خود ذکر کرده بود؛ این فتوای شیخ واکنش منفی دیگر مشایخ آن منطقه برانگیخته بود و آنان به شدت به آن پاسخ دادند و وی را برخطا شمردند با این وجود شیخ در این نظر تنها نبود و سه تن از بزرگان تابعین هم چنین رأیی داشتند: عطاء بن أبي رباح فقيه مکه و فقيه ممتاز در خصوص مناسك حج، طاووس بن كيسان فقيه يمن، و أبو جعفر باقر از امامان اهل بیت، همچنین رافعی از علمای شافعی مذهب نیز قائل به این نظر بود گرچه این افراد در زمان خود شاهد مشکلاتی که ما در زمان خود هستیم نبودند و امام ابن قیم و سایر محققین مذاهب دیگر مقرر داشتهاند که فتوا با تغییر زمان و مکان و عرف و موقعیت تغییر میکند.
شیخ علی رغم فشار شدیدی که از جانب مخالفان بر او وارد بود بر موضع خود ثابت ماند وبر آن پای فشرد.
ویژگیهای شیخ:
این کتاب اولین اثری بود که شیخ در عرصهی فقه و علم تالیف نمود و اولین نشانه از پنج ویژگی وی است که در پی میآید وبیانگر روش فقهی و جهتگیریش در اجتهاد است:
١- رهایی از تقلید
مراد از این ویژگی، رهایی وی از تقلید و تعصب فرقهای میباشد، چنین تعصبی در دوران اخیر دامنگیر بسیاری از علما شده است و همگی اسیر مذاهب و مکاتب فکری خود شدهاند و قدرت خروج و رهایی از آنها را ندارند، بلکه حتی نمیتوانند از نظرات مشهور مذهب خود به رای دیگری در همان مذهب عدول نمایند واز آن رها شوند زیرا چنین رهایی نیازمند ذهنی آزاد و مستقل و روحی قوی و توانا برای مقابله با مخالفان است و به همین دلیل است که عوام، مذهب گرایی را پذیرفتهاند و نسبت به آن بیتابی میکنند تا آنجا که برخی از آنها گفتهاند:
«أنا حنبلي ما حييت فإن أمت *** فوصيتي للناس أن يتحنبلوا »
« من تا زنده هستم حنبلىام و اگر مردم *** وصيتم به مردم اين است كه حنبلى شوند.»
٢- واقع نگری:
منظور علم به واقعیت زندگی و آنچه که مردم در آن رنج میبرند میباشد، فقیه واقعی کسی است که بین وظیفه و واقعیت دست و پنجه نرم میکند، و تمام علاقه خود را به آنچه باید باشد، معطوف نمیگرداند، بلکه به آنچه هست نیز توجه دارد و اهتمام شیخ در هردو جنبه بود، او نمیتوانست با پیش بینی آسان شدن حمل ونقل در آینده با وجود چند برابر شدن حجاج، چشم خود را بر حوادثی ببندد که به هنگام ازدحام مردم در رمی جمرات رخ میدهد.
٣-گرایش به نواندیشی:
گرایش وی به نوگرایی و قیامش بر بسیاری از مسائل پذیرفته شده نزد علمای هم مذهب وهمعصرش از دیگر خصوصیات وی بود چرا که با تجدید دین، علوم شرعی زنده میشود و کل حیات احیا میگردد.
جای تعجب نیست که ما این گرایش را در بسیاری از مطالبی که او نوشته و بر خلاف مسائل معمول و رایج است دیدهایم، مانند موضوع: «قربانی کردن در حق مردگان» که بر خلاف چیزی است که در کتب حنبلیان متأخر دیدهایم که تاکید شده: «قربانی تنها برای زندهها جایز است نه برای مرده» و یا آنچه که در مورد مهدی منتظر برای کنفرانس جهانی سیره و سنت پیامبر که در قطر برگزار شد و مسلمانان در قرن پانزدهم به استقبال آن رفتته بودند نوشت و حضار را شگفتزده کرد و اعلام نمود: «عقیده به مهدی جزء عقاید اهل سنت نیست و نویسندگان قدیمی در کتابهای عقیده و توحید به چنین مسالهای اشاره نکردهاند و این موضوع ساخته و پرداختهی متأخرین است و احادیث وارد شده در این زمینه در درجهای از صحت نیستند که این مساله جزء عقیده و باور مسلمانان گردد بلکه احادیث در این باره ضعیف و سست میباشند که در گذشته نیز علامه ابن خلدون نیز چنین نظری داشته است.»
ناصر الدین البانی در این مورد (موضوع مهدی) در منزل شیخ با وی در حضور من و شیخ غزالی، مناقشه و مجادله نمود و شیخ الحدیث(البانی) نتوانست شیخ الفقیه( عبدالله بن زید محمود) را قانع نماید.
٤-تمایل به آسانگیری:
شیخ به آسانگیری برمردم و رفع سختی و فشار بر آنها علاقه و تمایل داشت و باور داشت که این امر منهج قرآن و رویکرد هدایتی پيامبر است و اینکه خود رسول اکرم آسانگیرترین فرد بر امت به هنگام تعلیم و صدور فتوا برآنها بود چنانچه فرموده است: «إِنَّ اللهَ بَعَثَنِي مُعَلِّماً مُيَسِّراً» (مسلم در طلاق: 1478، احمد: 14515 از جابر.) «خداوند مرا به عنوان معلمی سهلگیر مبعوث فرمود.»
همچنین میفرماید: «فإنَّما بُعِثْتُمْ مُيَسِّرِينَ ولَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِينَ» (بخاری در وضو: 220، احمد: 7255، ابو داوود: 380، ترمذی:147، نسائی: 56، سه نفر اخیر در طهارة از ابو هریره)
رسول خدا امت خود را به آسانگیری دستور داده و میفرماید: « يسِّرُوا وَلا تُعَسِّروا» (متفق علیه: بخاری در علم: 69، مسلم در جهادوسیر: 1734 از انس) «آسانگیر باشید نه سختگیر»
تسهيل در امر فتوا، دين را نزد مردم در حالیکه بدان نیازمندند، محبوب میگرداند به ويژه در عصر ما كه مشغلههای مردم بسیار، همتشان بر دینداری ضعیف و عزمشان سست گردیده است پس بسیار نیازمند سهل گیری میباشند. به همین خاطر بود که شیخ در فقه خود و در فتواها و احکام صادره اش، رویکرد تسهیل گری را اتخاذ میکرد همانطور که این امر در فتوایش مبنی بر پرداخت صدقهی فطره با ارزش مالی، به خاطر منفعتش به حال فقرا در عصر ما، مشهود بود با اینکه این فتوای وی، در تقابل و مخالف با نظر جمهور حنابله در این باره بود که در این مورد سختگیری میکنند و به هیچ وجه پرداخت ارزش مالی زکات را جایز نمیدانند؛گرچه نظرشان، مخالف با رأی راجح شیخ الاسلام ابن تیمیه و روش امام الهدی عمر بن عبدالعزیز و ابوحنیفه و اصحابش و ثوری و دیگران است.
همینطور فتوای او در جواز احرام برای مسافران حج و عمره به هنگام پیاده شدن در جده و اینکه میقات معلوم، فقط برای کسانی است که از راه زمینی وارد میشوند و این فتوا با نظر مالکیان مبنی بر جواز احرام برای مسافران در دریا به هنگام پیاده شدن در خشکی، مطابقت دارد. و نیز فتوایش مبنی برجواز استفاده از زمین مقبرههای قدیمی که در وسط اماکن مسکونی واقع شدهاند و مدت طولانی از دفن آنها گذشته است و مردم به آن زمینها نیاز دارند. و فتوای او در مورد حجر ثمود(حجر ثمود منطقهای واقع در منطقه وادی القری بین مدینه و شام است، نگاه شود به: فتوای شیخ درمورد سکونت و زراعت دراین منطقه: مجموعة رسائل وخطب الشيخ عبد الله بن زید: (5/ 231- ۲6۲) چاپ: دوم، وزارت اوقاف وشؤون الاسلامی، قطر: 1429ق برابر با 2008 م) نیز به همین صورت است که مقالهای را با عنوان «حجر ثمود ليس حجرا محجوزا» «منطقه ثمود، منطقهای مسدود و توقیف شده نیست» است و سایر فتواهای وی که در جهت سهلگیری بر مردم میباشند.
٥- شجاعت ادبی:
ممکن است عالمانی آزاداندیش باشند که به علم و دانش خود مشغولند، پشت سر ادله راه میروند، نه پشت سر فلان یا فلان انسان مشهور، به گفتار و دلیل نگاه میکنند نه به صاحب گفتار؛ این افراد گاهی با اجتهاد خود به نظراتی میرسند که در ترازوی علم و دانش ارزشمند است، اما یافتههای علمی را در سینه خود نگه میدارند و تنها برای خود فتوا میدهند. آنها از ترس آشفتگی و سراسیمگی افکار عمومی یا خشم برخی افراد خاص و یا هراس از اینکه آبروی آنها از سوی افراد متحجر و کوتهبینی که در ظواهر میایستند و به مقاصد نمینگرند، مشوش یا لکهدار گردد جرأت علنی کردن نظراتشان را ندارند.
اما شیخ ابن محمود اگر به نظری باور داشت و با دلیل و مدرک بدان رسیده بود آشکارا آن را اعلام میکرد، نه از سرزنش سرزنشکنندهای میترسید و نه از قیام شورشگری، او را از جمله کسانی میشمارم که خداوند متعال درباره آنها میفرماید: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً» (احزاب:39) « (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او میترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!» به خاطر این ویژگیهاست که میبینیم وی نظر صریح خود را در مورد رمی جمرات، احرام مسافرین هواپیما و قربانی نمودن برای اموات اعلام نمود و صاحب شهرت علمی شد که قبلاً فاقد آن بود.
دستهای از علما هستند که تایید سلاطین و امراء را در نظر میگیرند و از تمایلات نفسانی آنها پیروی میکنند چنین علمایی با فتواهای بیپایه و اساس و سندسازیها و فریبکاریها، سعی در خوشحال نمودن حکام زمان خود دارند تا پذیرش قوانین و تصمیمات آنها را سهل و آسان نمایند گاهی برای اینکار حرامی حلال و حلالی حرام میگردد یا واجباتی کنار گذاشته میشود یا چیزهایی به نام دین تشریع میگردد که خداوند بدان اجازه نداده است، اینها علمای حکومتی یا مزدوران امنیتی نامیده میشوند، از شر آنها به خداوند پناه میبریم.
دستهی دیگری از علما هستند که در امر دین، رعایت حال سلاطین و امراء را در نظر نمیگیرند، بلکه در پی رضایت مؤمنان عوام و تودهی مسلمانان هستند و از هوا و هوس آنها پیروی میکنند به ویژه در مواردی از دین که سختگیری وجود دارد زیرا بسیاری از مردم عوام، عالمان محافظهکار و سختگیر را دوست دارند و برعکس علمای آسانگیر و نواندیش را نمیپسندند.
ابن محمود از زمرهی هیچیک از این دو دستهی اخیر نبود، بلکه مراقب وجدان خود بود و بیش از همه پروردگارش را خشنود میکرد، من در اینجا به قضیه بسیار مهمی اشاره میکنم، که بسیاری از متدینان را به اشتباه انداخته است آنها بر این گمان هستند که تسهیل در فتوا و احکام، دلیل بر ضعف دینداری یک فقیه یا یک مفتی و سهلانگاری و قصور او در امر خداوند است وبرعکس، فقیه تندرو و سختگیر با تقواتر است از فقیه آسانگیر؛ اما این اشتباهی بزرگ است زیرا عالمی که بر اساس منهج آسانگیری فتوا میدهد، در این کارش از روش قرآنی و سیرهی نبوی و روش خلفای راشدین به طور خاص و صحابه به طور عموم، به ویژه دانشمندان آنها همچون حبر الامه و ترجمان القرآن «ابن عباس» پیروی میکند که به آسانگیری معروف بود و میخواست مردم را از طریق سهلگیری، به دین پیوند دهد.
سخنان مملو از فقه:
به شیخ ابن محمود ملکه بصیرت و رسوخ در فقه داده شد بود و این قوه، به هنگام فتوا دادن و قضاوت و به هنگام ایراد خطبه در وی ظهور میکرد. او را در منبر خطبه میبینی که سخنانش با احکام فقهی مورد نیاز مردم عجین شده است در خطبههای وی نظریات خاصی وجود دارد که اشاره به برخی نصوص جزئی شرع و اهداف کلی دین دارند که برای آنها شواهدی ذکر میکنم:
در خطبهای که عنوان آن را «صدقه به نیازمندان، بهتر از حج مستحبی است» نام نهاده بود، بیان نمود که واجبات مانند سرمایه هستند و نوافل مانند سود و اگر سرمایه صحیح نباشد سودی نیز در کار نخواهد بود سپس فرمود: «صدقه با پولی که قرار است با آن حجّ مستحبی صورت گیرد، بهتر از انجام آن حج مستحبی است زیرا صدقه عملی است که نفعش به غیر میرسد و با محل نیاز و شدت تنگدستی مردم مواجه میشود و آن را چاره میسازد همچنین صدقه دهنده جشن و شادکامی را با فراهم نمودن هزینه زندگی و لباس برای فرد نیازمند و خانواده اش، به ارمغان میآورد. وبا انفاقش در مقامی قرار میگیرد که خداوند دوست دارد فلذا انفاق در راه خدا بهتر از ادای حج و عمره مستحبی است امیرالمؤمنین عمر بن خطاب - رضی الله عنه - به مردم مکه دستور میداد که محل طواف را برای زائران غریبه خالی کنند، پس ایجاد انبساط خاطر دیگران در این زمان، یک فضیلت است و فاعل آن پاداشی سترگ دارد.من به زنان ومردان مسن و آنهایی که از نظر بدنی ضعیف هستند، همچنین کسانی که ازدحام و شلوغی برای آنها مشکل و طاقتفرساست و یا میترسند مبادا زیر دست و پا ی دیگران بیفتند توصیه میکنم وقتی بخواهند حج یا عمره واجب خود را انجام دهند، برای حفظ جان و سلامتیشان خود را در معرض سرمای یخبندان یا گرمای کشنده قرار ندهند بلکه در سرزمین خود بمانند و در همانجا پروردگارشان را بسیار عبادت کنند چرا که درهای خیر فراوان است و حج از بهترینها آنها نیست.»
و در خطبهای دیگر (یادآوری دوم در عید قربان)، حدیثی از ام سلمه که مسلم آن را به صورت مرفوع آورده روایت نمود: «من أراد أن يضحي، ودخل العشر، فلا يأخذ من شعره ولا من أظفاره شيئا » «هر کس بخواهد قربانی کند و داخل دهه اول ذی الحج گردید نباید مویش را کوتاه کند ویا ناخنهایش را بچیند» شیخ به دنبال بیان این روایت گفت: «این حدیث مورد اختلاف علما قرار گرفته است برخی مانند عائشه ام المومنین منکر صحت حدیث شده، و برخی دیگر همچون مذهب شافعی و مالکی و روایتی از امام احمد، نهی در حدیث را حمل بر کراهت نمودهاند و امام احمد این رای را در «الانصاف» ترجیح داده است. و دورترین قول به صواب، قول به حرمت میباشد؛ اما ما(ابن محمود) قائل به معنای کراهت در نهی این حدیث هستیم زیرا با کوچکترین نیاز و حرجی این کراهت برداشته میشود، به هر حال طبق همه اقوال، اگر فردی که قصد قربانی کردن دارد چنانچه در ده روز ذی الحجه سر خود را بتراشد یا مقداری از موهای ریش خود را بگیرد یا ناخنهایش را بچیند، سپس قربانی نماید، به اجماع اهل علم، قربانیش صحیح است؛ همینطور اگر زنی که قصد قربانی دارد، در دهه ذی الحجه،به هنگام باز کردن موهای بافتهاش یا شانه کردنشان، مقداری از موهایش کنده شود باید قربانی را انجام دهد و قربانیش صحیح است، همینطور مباشرت با زنان و خوشبو کردن خود و چیزهای دیگر غیر از اینها بر صحت قربانی اشکالی وارد نمیکنند.
اینگونه خوشهچینیهای فقهی نورانی، در خطبههای شیخ ابن محمود بسیار است و اینها همه گواه بر این ادعای ماست که شیخ، فقیهی در طراز اول است.
شیخ ابن محمود نه فرشتهای پاک بود و نه پیامبری معصوم، بلکه وی انسانی مجتهد در خدمت دینش بود که گاهی به راه صواب میرفت و گاهی نیز خطا میکرد اما خطاهایش که هیچ انسانی از آنها در امان نیست در دریای حسنات و اقیانوس امتیازاتش گم و غوطهور است.
شیخ از کسانی بود که عمری طولانی کرد و انشاءالله کارهای نیک بسیاری انجام داد و زندگیش سرشار از بخشش و تاثیر بر اطرافیانش چه قاضیان وچه محکومین موافق و مخالفش بود.
شهادت میدهم که میان من و او ارتباط محکم، صمیمیت و محبت شدیدی حاکم بود، با وجود اینکه در موارد کمی همچون فتوایش در حلال بودن ذبح کمونیستها و مرتدین و یا جایز نبودن انتقال زکات فطر به خارج از کشور، موافق وی نبودم اما اختلاف نظر، رابطهای دوستانه را خراب نمیکند بهترین علما هم در نظراتشان با یکدیگر اختلاف ورزیدهاند، اما دلهایشان با هم یکرنگ مانده است.
خداوند شیخ ابن محمود را بیامرزد و نام او را در زمره نیکوکاران بنویسد و وی از آزادگان شدگان این ماه مبارک قرار دهد و او را با کسانی که به آنها نعمت بخشیده یعنی پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحان محشور فرماید که اینان همرهان و رفیقان نیکویند.
نظرات